اشعار انوری

اشعار انوری,ashaar anvari,شعرهای انوری,انوری,hauhv hk,vd

بیوگرافی و زندگینامه

انوری با نام اصلی اوحدالدین محمد ابن محمد ( یا ابن اسحاق ) یکی از شاعران و دانشمندان معروف ایرانی در قرن ششم هجری قمری است. جالب است بدانید انوری از بسیاری از علوم زمان خود مانند منطق ، ریاضی ، موسیقی و نجوم بهره مند بوده است.

انوری در ابتدا مداح سلطان سنجر بود و بعد از مرگ او و استیلای ترکان غز بر خراسان به ستایس امرای بلاد دیگر پرداخت. اما در اواخر عمرش زهد پیشه کرد و از ملازمت سلاطین دوری جست. به احتمال زیاد او در سال ۵۸۳ هجری قمری درگذشته است.

اشعار انوری

اشعار انوری,شعرهای انوری,انوری

اشعار احساسی انوری

نام تو نویسم ار قلم بردارم

کوی تو گذارم چو قدم بردارم

جز روی ترا نبینم ای جان جهان

در عمر خود ار دیده ز هم بردارم

اشعار انوری,شعرهای انوری,انوری

اشعار انوری

آخر ز تو چون روی به خون تر دارم

در عشق ز هیچ روی باور دارم

بردار ز روی پرده ورنه پس از این

من پرده ز روی راز دل بردارم

اشعار انوری,شعرهای انوری,انوری

سروده های انوری

در کار تو هر روز گرفتارترم

غمهای ترا به جان خریدارترم

هر روز به چشم من نکو روی‌تری

هرچند که بیش بینمت زارترم

اشعار انوری,شعرهای انوری,انوری

اشعار عاشقانه انوری

در کوی غمت هزار منزل دارم

وز دست تو پای صبر در گل دارم

در راه تو کار سخت مشکل دارم

دل نیست پدید و صد غم دل دارم

اشعار انوری,شعرهای انوری,انوری

شعرهای زیبای انوری

ای دل ز وصال تو نشانی دارم

وی جان ز فراق تو امانی دارم

بیچاره تنم همه جهان داشت به تو

واکنون به هزار حیله جانی دارم

اشعار انوری,شعرهای انوری,انوری

دیوان شعر انوری

من با تو که عشق جاودانی دارم

یک مهر و هزار مهربانی دارم

با من صنما چو زندگانی نکنی

من بی‌تو بگو چه زندگانی دارم

اشعار خیام,رباعیات خیام,رباعی خیام,عمر خیام

اشعار زیبای انوری

ای دل ز فلک چرا نیوشی آزرم

هم بادم سرد ساز و با گریهٔ گرم

دلبر ز تو وز ناله کجا گردد نرم

آن را که هزار دیده باشد بی‌شرم

اشعار انوری,شعرهای انوری,انوری

اشعار عارفانه انوری

دل در خم آن زلف معنبر بنشست

جان گفت که دل رفت وزین غمکده رست

من هم پی دل روم به هر حال که هست

مسکین چو به لب رسید پایش بشکست

اشعار انوری,شعرهای انوری,انوری

شعرهای انوری

دستم که به گوهر قناعت پیوست

پر بود و نبود آز را بر وی دست

با دست طمع مگر شبی عهدی بست

روز دگرش غیرت همت بشکست

اشعار انوری,شعرهای انوری,انوری

آثار انوری

همواره چو بخت خود جوانی بادت

چون دولت خویش کامرانی بادت

ای مایهٔ زندگانی از نعمت تو

این شربت آب زندگانی بادت

اشعار وحشی بافقی,شعرهای وحشی بافقی,وحشی بافقی

اشعار انوری در مورد عید نوروز

ای گشته ضمیر چون بهشت از یادت

انگیخته دولت جهان دل شادت

ای روز جهان مبارک از دولت تو

روز نو و سال نو مبارک بادت

اشعار انوری,شعرهای انوری,انوری

شعر انوری در مورد امام علی

بوطالب نعمه ای سپهرت طالب

بر تابش آفتاب رایت غالب

در دور زمانه یادگاری نگذاشت

بهتر ز تو گوهری علی بوطالب

اشعار انوری,شعرهای انوری,انوری

اشعار کوتاه انوری

ای هجر مگر نهایتی نیست ترا

وی وعدهٔ وصل غایتی نیست ترا

ای عشق مرا به صد هزاران زاری

کشتی و جز این کفایتی نیست ترا

اشعار انوری,شعرهای انوری,انوری

اشعار انوری

نه صبر به گوشه‌ای نشاند ما را

نه عقل به کام دل رساند ما را

چون یار ز پیش می‌براند ما را

کو مرگ که زین باز رهاند ما را

اشعار انوری,شعرهای انوری,انوری

اشعار انوری